در این تفکر ناکامیها و ناکاملیها نه تنها مایه شرمساری نیستند، بلکه پذیرش و تکریم میشوند و بهطور خلاصه تدبیر و حکمت و زیبایی در پذیرش عیوب و نقصها بروز و ظهور پیدا میکند. این تفکر نتایج ذیقیمتی برای مردمان ژاپن داشته است؛ آنها پس از چندین مرتبه شکست و مواجهه با حوادث طبیعی و غیرطبیعی مجددا برخاستهاند، دشمنان خود را به سادگی بخشیدهاند و با تلاش بیشتر برای غلبه بر ضعفهای خود راههای بیشتر و بهتری برای بهروزی یافتهاند.
در مقابل، ما مردمانی هستیم که در بسیاری موارد نه تنها حاضر به پذیرش ضعفهای خود نیستیم، بلکه تلاشِ سیستماتیک و ستودهشدهای برای پنهان کردن ضعفهای خود میکنیم؛ عدمانتشار آمار و اطلاعات در شرایط دشوار یا اطلاق «سیاهنمایی» به انتقاد از وضع موجود و بسیاری مصادیق دیگر که حین خواندن این متن حتما در دور و بر خود سراغ دارید. حتی یادآوری شکستهایمان در سدههای گذشته چنان منزجرمان میکند که به سرعت موضوع را عوض میکنیم. در حالیکه اگر ضعفها و شکستهایمان را بپذیریم و آنها را همواره جلوی چشمان خود داشته باشیم، حداقل آن است که مجددا آنها را تکرار نمیکنیم.
بحران ارزی کنونی چندمین بحران ارزی ما در دهههای گذشته است؟ مواجههمان با آن چه تفاوتی با دفعات قبل داشته است؟ هر بار سعی کردهایم کل واقعیات بازار ارز را در پسِ ایجاد قیمتهای غیرواقعی ۷ تومان، ۱۷۵ تومان، ۱۲۲۶ تومان و ۴۲۰۰ تومان مخفی کنیم و هر بار وجود بازار آزاد را به کل کتمان کردهایم و به مبارزه پلیسی با آن پرداختهایم. البته اگر این قصه را عقبتر برویم تا زمان پهلوی اول هم مصادیق آن وجود دارد و چه بسا پیشتر. چرا آزموده را بارها آزمون میکنیم؟
به نظر نگارنده یکی از دلایل اصلی آن مخفی کردن ضعفها و شکستهایمان و عدم مواجهه عاقلانه با آنهاست؛ باید بپذیریم در سیاستگذاری ارزی شکست خوردهایم. باید بپذیریم در مدیریت درآمدهای نفتی شکست خوردهایم و نتوانستیم با ایجاد حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی بر عطش خرج کردن منابع نفتی فائق آییم. مانند فردی که هر هفته قرار میگذارد از شنبه زود بیدار شود و ورزش کند؛ اما خواب شیرین اول صبح شنبه مانع میشود. هر سال تصمیم میگیریم از امسال سهم نفت را در بودجه کم کنیم ولی شیرینی دلارهای نفتی و عطش بسط محبوبیت و قدرت در داخل و خارج هر بار مانع میشود. حتی بهطور اساسیتر باید بپذیریم که پس از چند دهه آزمودن ایده نفت ملی و دولتی همراه با ساختار انتخاباتی چهارساله، گریزی از این دستاندازی به درآمدهای نفتی باقی نمیگذارد. تا زمانی که این شکست را نپذیریم قطعا این را که نفت ملی را رها کنیم (به شکل موجود که در ید دولت است) یا ساختار انتخاباتی را یا اینکه راه حلی دیگر پیدا کنیم حتی به بحث هم نمیگذاریم.
ما در بین این همه کشور تنها مملکتی هستیم که نزدیک به نیم قرن با تورم دورقمی زندگی کردهایم، باید بپذیریم راه مقابله با تورم تعزیرات نیست که اگر بود تا الان پاسخ داده بود. تا این واقعیت و تلاشهای شکستخورده برای مهار تورم در ۴۵ سال گذشته را نپذیریم، دیگر راهکارها مانند استقلال بانک مرکزی را بهصورت جدی دنبال نمیکنیم.
باید بپذیریم که حمایت تعرفهای برای حمایت از صنعت خودرو سبب شده که این نوزاد متولد ۵۰ سال قبل همچنان نتواند روی پای خود بایستد. باید بپذیریم حمایت از کشاورزان با آب و نهاده ارزان و در مقابل حمایت از شهرنشینان با قیمتگذاری کالاهای اساسی و سوخت، نه به بهبود پایدار وضعیت معیشت روستاییان منتج شده و نه شهرنشینان؛ و در مقابل منابع زیرزمینی کشور را که در تعادل چند هزار ساله بودند در کمتر از سه دهه به آستانه نابودی کشانده است. باید بپذیریم استقلال را به غلط به خودکفایی در اقتصاد و تقابل در سیاست خارجی معنا کردیم که اگر این تفسیر صحیح بود هم اکنون در وضعیتی نبودیم که به یکی از بزرگترین شرکتهای نفت جهان تکلیف کنند محصول خود را به چه میزان و به چه کسی بفروش.
اینها بخشی از مهمترین شکستهای ما در عرصه اقتصاد است و لازم است بهجای پنهان کردن آنها این تجربیات تلخ را ارج نهیم و ارزشمند بداریم که نه تنها آنها را تکرار نکنیم، بلکه گامی در جهت اصلاح آنها برداریم. لازم است بپذیریم پنهان کردن ضعفها به نتیجه مثبتی نمیرسد و خوب است که با یادگیری از دیگر مردمان و تجربیات و دستاوردهای آنها، این رویه را متحول کنیم؛ بهخصوص در این روزها که هم در تحویل سال قرار داریم و مهمتر آنکه با توجه به شرایط دشوار سال ۱۳۹۸ بسیار به این تحول نیاز داریم؛ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ.
دنیای اقتصاد