روزنامه کیهان مورخ ۱۸ آذر ۱۳۹۲ یادداشت روز به قلم حسین شریعتمداری:
ابتدا باید گفت در این واقعیت تردیدی نیست که تیم مذاکرهکننده کشورمان، فرزندان انقلاب و افرادی مورد اعتماد و اطمینان هستند و این روزها انجام ماموریت خطیر و تعیینکنندهای را بر عهده دارند که حمایت و پشتیبانی از آنان را به یک وظیفه دینی و ملی تبدیل کرده است. اما، فرزندان یک خانواده و افراد قابل اعتماد هم میتوانند علیرغم نیت پاک و انگیزه خدمتی که دارند، دچار «خطا» شوند بی آن که خطای آنها به اعتماد و اطمینان ملت نسبت به آنان خدشهای وارد کند. در این حالت، نقد برخی از مواضع و عملکرد تیم هستهای کشورمان، نه فقط «تضعیف» تیم مذاکرهکننده نیست بلکه، اگر نقدها، منصفانه، دلسوزانه و همراه با ارائه دلیل و سند باشد، میتواند به جبران خطا و تصحیح عملکرد منجر شود و این، به مفهوم و معنای حمایت و تقویت اعضای گروه مذاکرهکننده است. همین جا باید گفت؛ شواهد و قرائن فراوانی در دست است که نشان میدهد اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 بعد از ناکامی در فتنه یادشده، پروژه ضربه زدن به نظام اسلامی را در پوشش دروغین حمایت از دولت آقای روحانی و ادعای منافقانه پشتیبانی از تیم هستهای کشورمان، دنبال میکنند و دقیقا به همین علت، اصرار دارند هرگونه نقد دلسوزانه و خیرخواهانه را به حساب مخالفت و دشمنی با دولت کنونی و تیم هستهای برخاسته از آن بنویسند.
با این مقدمه که ماهیت و انگیزه نقدهای کیهان را توضیح میدهد، اشاره به دو نکته درباره روند مذاکرات هستهای را که این روزها شاهد بودهایم، ضروری میدانیم؛
اول: اظهاراتی که مقامات رسمی آمریکا، انگلیس و فرانسه در جریان مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5 بر زبان و قلم آوردهاند، اگرچه کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که آمریکا و متحدانش قابل اعتماد نیستند ولی این بیاعتمادی را نباید و نمیتوان در نقض برخی از مفاد توافقنامه ژنو جستجو کرد، چرا که با جرأت میتوان گفت توافقنامه ژنو علیه موجودیت برنامه هستهای کشورمان تهیه و تنظیم شده است، بنابراین بدیهی است که برخلاف آنچه این روزها در شماری از محافل و مجامع سیاسی داخلکشور بر سر زبانها و قلمهاست، حریف کمترین دلیلی برای نقض توافقنامه نمیبیند و نقض هیچیک از مفاد آن را به سود خود ارزیابی نمیکند!
مراجعه به متن این توافقنامه - نسخه اصلی و نه، به قول آقایان ظریف و عراقچی، نسخه «FACT SHEET» منتشر شده از سوی کاخ سفید - به وضوح نشان میدهد که جای جای آن، با هدف نهایی توقف کامل فعالیت هستهای ایران اسلامی طراحی شده است که در یادداشت روز کیهان 11/9/92 و با عنوان «نه کلاهک، نه کلاه» به موارد مستندی از آن اشاره شده بود. بنابراین سخن از عهدشکنی و نقض پیمان آمریکا و متحدانش درباره متن توافقنامه ژنو نیست، چرا که حریف با زرنگی - بخوانید موذیگری - و با بهرهگیری از کم دقتی و غفلت تیم مذاکرهکننده کشورمان، هدف نهایی خود را که تضعیف و نهایتا توقف برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران است، در بندهای اصلی توافقنامه گنجانده است. از این روی آمریکا و متحدان اروپاییاش باید خیلی ناشی و تازهکار باشند که بخواهند این توافقنامه و یا بخشها و بندهایی از آن را نادیده گرفته و نقض کنند.
آقای دکتر ظریف، وزیر محترم امور خارجه کشورمان در جمع ایرانیان مقیم امارات گفته است «خانم کاترین اشتون با من تماس گرفت که اطمینان بدهد کشورهای 5+1 نسبت به اجرای تعهداتشان جدی هستند»! که باید پرسید؛ چرا جدی نباشند؟ و اساساً با توجه به متن توافقنامه باید هم بر انجام بیکم و کاست آن اصرار و تأکید داشته باشند. به بیان دیگر، این حریف است که باید نگران پایبندی ایران به مفاد توافقنامه ژنو بوده و این دغدغه جدی را داشته باشد که مبادا جمهوری اسلامی ایران، از اجرای آن خودداری ورزیده و همه آنچه را که آمریکا و متحدانش از نشست نیویورک تا اجلاسهای ژنو 2 و ژنو 3 رشته بودند، پنبه کند، که صد البته باید هم چنین کند.
و اما، غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و متحدان اروپاییاش از آنجاست که در جریان مذاکرات نیویورک و ژنو 2 و 3، از تلاش برای رسیدن به یک راه حل مرضیالطرفین سخن گفته و اطمینان داده بودند که حق قانونی ایران در برخورداری از فعالیت هستهای صلحآمیز را مطابق مفاد NPT و پادمانهای مربوطه محترم میشمارند- اظهارات اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل و جانکری و وندیشرمن در جریان مذاکرات- ولی برخلاف در باغ سبزی که نشان داده و اطمینان عزیزان مذاکره کننده کشورمان را جلب کرده بودند، با شارلاتانیزم دیپلماتیک و بهرهگیری از بازی «پلیسخوب و پلیس بد» که تظاهر اسرائیل به مخالفت با توافقنامه بخش اصلی آن بود، متن توافقنامه را به گونهای تنظیم کردهاند که اگر به همان روال به اجرا درآید، توقف برنامه هستهای صلحآمیز ایران اسلامی را درپی خواهد داشت و یا نهایتاً، از برنامه هستهای پیشرفته و بومی کشورمان، فقط فعالیتی در حد و اندازه آزمایشگاهی- و نه صنعتی- باقی میماند! و البته آنگونه که حریف وعده داده است، دسترسی به 7 میلیارد دلار از 100میلیارد دلار دارایی مسدود شده ایران، امکانپذیر خواهد بود که در مقابل آنچه دادهایم یا قرار است بدهیم، بسیار ناقابل است. دیروز اوباما در جمع صهیونیستهای مرکز «سابان» با غرور و تکبر به شرح موفقیتهای خود در مذاکرات هستهای با ایران پرداخت و گفت «کاری که ما کردیم این بود که کمی شیر آب را باز کردیم و همانطور که گفتم؛ حداکثر 7 میلیارد از 100 میلیارد دلار دارایی آنها که در نتیجه تحریمهای ما مسدود شده است، آزاد خواهد شد... اگر ما بتوانیم به همان روشی که رونالد ریگان با جماهیرشوروی مذاکره میکرد و در ضمن آنها را به چالش میکشید، درباره برنامه هستهای ایران مذاکره کنیم، در نهایت بر آنها پیروز میشویم»!
دوم: وزیر امور خارجه کشورمان در جمع دانشجویان دانشگاه تهران و در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان که انتقاداتی به توافقنامه ژنو داشت و از فراوانی آنچه دادهایم در مقابل ناچیز بودن آنچه گرفتهایم گلایه میکرد، گفت؛ غربیها از چهارتا تانک و موشک ما نمیترسند بلکه از مردم ایران میترسند. که تا اینجا، سخن سنجیدهای است، و بلافاصله افزود «آیا آمریکا که میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد، از سیستم دفاعی ما میترسد»؟! این اظهارنظر نسنجیده از سوی وزیر خارجه کشور و دیپلمات ارشد تیم مذاکرهکننده، جز بالا بردن دستها به نشانه تسلیم در مقابل تهدید نظامی حریف، مفهوم دیگری ندارد. البته جناب ظریف دو روز بعد سعی کرد اظهارات آن روز خود را تصحیح کند ولی دیگر کار از کار گذشته بود و دشمن پیام تسلیم را گرفته بود! آقای ظریف باید به این نکته بدیهی توجه میکردند که مردم مسلمان این مرز و بوم در جریان جنگ تحمیلی 8 ساله با دست خالی در مقابل حمله نظامی مشترک همه قدرتهای جهانی ایستاده و پیروز از میدان بیرون آمدهاند. بدیهی است دشمن به خوبی میداند که کانون قدرت نظام کجاست و به همین علت از اظهارات وزیر خارجه کشورمان تنها برای توهمپراکنی درباره ضعف جمهوری اسلامی ایران استفاده میکند- که در سطح گستردهای چنین کرد- و نه به عنوان دیدگاهی که برخاسته از کانون اصلی قدرت و اقتدار نظام است. دشمن بارها رجز خوانده است که «گزینه نظامی» روی میز است و پاسخ پرصلابت گرفته است که هیچ غلطی نمیتواند بکند. اما، اظهارات وزیر محترم امور خارجه، اگرچه بعدها سعی در اصلاح آن داشت، یک خطای پر آسیب بوده است که انتظار میرود از تکرار آن جلوگیری شود. همانگونه که اظهارنظر آقای دکتر روحانی رئیس جمهور محترم کشورمان درباره «خالی بودن خزانه»، زیانبار و غیرقابل توجیه بوده و هست. ایشان هم در جلسه رأی اعتماد مجلس به وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان تلاش کرد خطای یاد شده را جبران کند ولی...
گفتنی است که در ادبیات گفتمانی و مخصوصا در عرصه دیپلماتیک، وقتی سخنی گفته و یا مطلبی نوشته میشود، آنچه مخاطب از آن برداشت میکند، ملاک است و نه منظور دیگری که احتمالا گوینده یا نویسنده در نظر داشته است و دقیقا از همین روی اظهارنظر آقای ظریف که ادعای مالکیت امارات بر جزیره ابوموسی را قابل گفتوگو دانسته بود نیز نسنجیده و از یک دیپلمات انتظار نمیرفت.
و بالاخره؛ اگر حریف این پیام را دریافت کند که خزانه کشور خالی است! و سیستم دفاعی نظام با پرتاب یک بمب منهدم میشود! و حق مالکیت قطعی ایران بر جزیره ابوموسی قابل گفتوگو است! و... چه انتظاری میتوان داشت که مارش پیروزی نزند و تیم مذاکرهکننده کشورمان را دست خالی تصور نکند و...!