وجود نقدینگی 350 هزار میلیارد تومانی در جامعه و عدم مدیریت صحیح آن سبب شده هر قدر بانک مرکزی برای کنترل بازار طلا و ارز تلاش نماید، عملاً قطرهای در برابر عطش این سیل نقدینگی باشد.
بازارهای ارز، طلا و سهام به عنوان بازارهای موازی معمولا در جذب منابع سرمایه گذاران نقش رقیب یا مکمل یکدیگر را بازی می کنند؛ از این رو درک رفتار هر یک از آنان باعث می شود تا فعالان بازار بهتر بتوانند تصمیم گیری کنند.
در روزهای گذشته بازار طلا و سکه بهار آزادی مورد توجه سرمایه گذاران قرار گرفت و قیمت سکه روندی صعودی را تا قیمت 625 هزار تومان، در روز ششم آذر تجربه کرد. این صعود باعث موضع گیری مقامات پولی و بانکی کشور شد و نهایتاً رییس کل بانک مرکزی قیمتهای بالای سکه را حباب نامید و بر تخلیه حباب 80 هزار تومانی تاکید کرد.
با پوشش خبری مناسب بر بازار طلا و همچنین مصاحبه های مختلف صورت گرفته در رسانه ها که با کاهش دستوری نرخ سکه عرضه شده در بانکها تا 530 هزار تومان همراه شد، قیمت سکه در بازار طی دو روز به 597 هزار تومان رسید؛ اما با بروز برخی التهابات، بار دیگر این دارایی مالی روندی صعودی به خود گرفت و تمام کاهشهای پیشین را جبران کرد.
حال سؤال این است که آیا با این روش، بانک مرکزی در مدیریت قیمت سکه در بازار طلا موفق خواهد بود؟ روش اصلی که در این وقایع توسط بانک مرکزی، به عنوان بازوی اجرایی سیاستهای پولی، به کار گرفته می شود بر دو محور عرضه سکه در بانک کارگشایی و فضاسازی رسانه ای استوار است.
البته نباید از نظر دور داشت که عده ای هم هستند که در این میان با زدن عینک بدبینی، معتقدند که بانک مرکزی با ایجاد نوسان در بازارهای ارز و طلا قصد سود بردن از امواج بازار را دارد؛ ولی ما در اینجا در صدد بررسی صحت این ادعا نیستیم، چرا که قضاوت در این زمینه مستلزم بررسی شواهد بسیاری است که از حوصله این متن خارج است.
بازار سکه و طلا از تقابل سه گروه عمده شکل میگیرد: عرضه کنندگان، سرمایه گذاران و واسطه ها. عرضه کننده اصلی در بازار سکه ایران بانک مرکزی است که از طریق فروش سکه به صرافها و یا عرضه در بانک کارگشایی صورت می گیرد. تقاضا در بازار نیز از دو جزء خرید به قصد هدیه و خرید سرمایه گذاران تشکیل شده است؛ که در حال حاضر تقاضای سرمایه گذاری، بخش عمده تقاضای بازار را تشکیل می دهد.
نقش واسطه های بازار نیز عمدتا راهنمایی خریداران است که گاهی با پیش بینی شرایط آتی بازار به سلک فروشنده یا خریدار در می آیند.
برای بررسی درستی رفتار بانک مرکزی، ابتدا باید تمایلات سایر فعالان بازار را بررسی کرد. وقتی که بانک مرکزی سعی می کند به کمک افزایش عرضه در بازار، به همراه ایجاد اطمینان در خریداران از وجود ذخایر کافی طلا، قیمت را کنترل کند؛ به این نتیجه می رسیم که تصمیم گیران این نهاد معتقد هستند که عمده تقاضای بازار سکه تقاضایی واقعی و به قصد مصرف سکه است. در حقیقت تصور مدیران بازار پول بر این پایه است که متقاضیان اصلی سکه، برای مصارف مشخصی از قبیل اهدای سکه به خرید آن روی آورده اند؛ اما مشاهدات و شنیده ها از بازار سکه و طلا نکات دیگری را بیان می کنند. نگارنده با حضور در بانک کارگشایی در روزهای گذشته شاهد حضور طیف وسیعی از سرمایه گذاران مختلف بود. سرمایه گذارانی که بعضا حتی با مفهوم مالیات بر ارزش افزوده آشنا نبودند و گمان می کردند که قیمت نهایی در حراج سکه، مبلغی است که باید بپردازند و علیرغم هشدارهای مکرر مسئول حراج باز هم هنگام واریز وجه سکه های خریداری شده معترض می شدند.
از سوی دیگر افرادی از قبیل کارگزاران و فعالان بازار سهام نیز در بین حاضران در سالن به چشم می آمدند؛ که نشانگر جابجایی سرمایه از بازار راکد بورس سهام به بازار طلا بود. همچنین هجوم مردم به شعب منتخب بانک ملی برای خرید سکه جیره بندی شده به نرخ های اعلامی از سوی بانک مرکزی و استفاده از شکاف قیمتی ایجاد شده با قیمت آزاد سکه، نشانه دیگری است که سیاست بانک مرکزی، حداقل در مقطع فعلی، شکست خورده است.
شاید برخی گمان کنند مهم ترین دلیل شکست سیاست بانک مرکزی در مقطع فعلی را جو ملتهب سیاسی و اجتماعی است. شایعه تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی انگلیس و همچنین امکان تحریم این بانک از سوی امریکا را نیز به عنوان علل دیگر التهاب بازارهای ارز و طلا معرفی می کنند. البته در همه جای دنیا با گسترش جو نااطمینانی و ابهام، سرمایه گذاران به سوی دارایی های واقعی از قبیل فلزات اساسی و فلزات گرانبها روی می آورند؛ در ایران نیز به دلایل مختلف، فضای فکری سرمایه گذاران به گونه ای است که خرید طلا را گزینه ای مطمئن می دانند.
حال با ایجاد شرایط سیاسی مبهم و عدم امکان پیش بینی آینده سرمایه گذاران سعی می کنند بخشی از دارایی خود را به طلا تبدیل کنند تا برای شرایط مبادا آماده باشند.
اما نکته ای مورد غفلت قرار می گیرد، نقدینگی 310 هزار میلیارد تومانی است که در ابتدای سال جاری در جامعه وجود داشت و به نظر می رسد که در ماه های اخیر با افزایشی 15 درصدی، به 350 هزار میلیارد تومان رسیده باشد. بانک مرکزی به عنوان متولی اصلی حفظ ارزش پول ملی باید به کمک ابزارهای مختلف حجم نقدینگی را در سطح جامعه کنترل کند؛ اما به نظر می رسد مسؤولان بانک مرکزی به جای درمان مشکل اصلی، مشغول مبارزه با اثرات و نتایج آن هستند.
افزایش تقاضا برای سکه بهار آزادی و رشد قیمت آن معلول رشد حجم نقدینگی است؛ و برای درمان آن نیز نباید به برطرف کردن عوارض پرداخت؛ بلکه باید علت را یافت و حل کرد.
علت اصلی التهاب بازار طلا، که همان رشد حجم نقدینگی است، از راه های مختلفی قابل کنترل است. یکی از این راه ها اصلاح عاجل بسته پولی و بانکی است تا بتوان بخشی از نقدینگی سرگردان را به اوراق مشارکت و بانکها هدایت نمود. همچنین بانک مرکزی می تواند به کمک فروش دارایی های خود نقدینگی را از سطح جامعه جمع آوری کند. مهمترین دارایی های بانک مرکزی ذخیره ارزی و طلای آن هستند؛ اما فروش طلا به شکل فعلی اثر چندانی در کاهش حجم نقدینگی جامعه ندارد.
اگر به صورت سرانگشتی محاسبه کنیم، بانک کارگشایی روزانه کمتر از 5 میلیارد تومان سکه به فروش می رساند که در مقابل نقدینگی 350 هزار میلیارد تومانی رقم بسیار ناچیزی است. شاید با افزایش دفعات حراج و افزودن شمش طلا به طلای عرضه شده از سوی بانک کارگشایی که از هفته بعد صورت خواهد گرفت، بانک مرکزی بتواند بخش بزرگتری از نقدینگی سرگردان جامعه را جذب کند و التهاب موجود در بازار کاهش یابد.
همچنین نباید از نقش بورس در جمع آوری نقدینگی نیز غافل شد؛ با حاکم شدن آرامش بر بازار و امیدواری به کسب سود مناسب می توان با هدایت سرمایه گذاران به بازار سرمایه بخشی از نقدینگی جامعه را نیز توسط این بازار جذب کرد.
در پایان اگر قیمت سکه را بر اساس قیمت روز دلار و نرخ جهانی طلا به اضافه حق ضرب و مالیات بر ارزش افزوده محاسبه کنیم، متوجه می شویم که قیمت آن زیر 600 هزار تومان است. حال این سؤال پیش می آید که آیا قیمت سکه دارای حباب است یا اینکه قیمت سکه، به دلیل حساسیت کمتری که از سوی بانک مرکزی وجود دارد، نشان دهنده روند آتی قیمت دلار است؟
خبرگزاری فارس