خلاقیت
در THNK (مدرسه رهبری خلاقانه) ما با بهترینهای دنیا کار میکنیم و از آنها میآموزیم. ما کادر رهبران سازمانی را در ارائه راهحلهای نوآورانه توسعه دادهایم تا چالشهای اجتماعی را گسترش دهیم. بنابراین از رهبری خلاقانه در این فرآیند چه نکاتی را آموختهایم؟ و بهطور خاص، در مورد هماهنگسازی تیمهای خلاق چه چیزهایی یاد گرفتهایم؟ این هماهنگی چه تفاوتی با هماهنگی بیشتر تیمهای عملیاتی سنتی دارد؟
آنچه آموختهایم این است که:
• بهطور نمونه یک تیم خلاقانه قوی نسبت به یک فرد خلاق عملکرد بسیار بهتری دارد.
• یک تیم خلاق از سه فرد منتخب ایدهآل تشکیل شده است؛ نه دو نفر یا چهار نفر یا بیشتر.
• تیم احساس میکند که یک ماموریت مهم دارد و خانه تیمی، میتواند منعکسکننده آن باشد.
• رهبری خلاقانه به معنی هدایت تیم از همه سو است.
یک تیم خلاق بهتر از یک فرد خلاق است
خلاقیت اساسا ارتباط نو بین افکار مرتبط و نامرتبط قبلی است. وقتی افراد در تیم با دقت به دیدگاههای متفاوت یکدیگر گوش میدهند، تجربیات شخصی را مبادله میکنند و تشابهات قوی را به اشتراک میگذارند و در مواقع ضرورت، هدف جمعی برای این ارتباطات نو اتفاق میافتد، این امر سادهتر میشود. اینها میتوانند هماهنگ شوند یا به خوبی اتفاق بیفتند. در مقابل فرد خلاقی وجود دارد که گرچه بارها و بارها به همان مساله فکر میکند اما در ذهنش منتظر لحظه «من کشف کردم» است. پژوهش علمی روی این موضوع بسیار کم انجام شده است و کتابها اغلب از شواهد داستانگونه استفاده میکنند.
تاکنون در THNK ما با 50 تیم خلاق که همواره نسبت به کسانی که بهطور فردی روی همان چالشهای خلاقانه کار میکنند و عملکرد بهتری دارند، کار کردهایم. دلیل این عملکرد خوب این است که تیمها خلاقیت را از تک تک اعضا جمعآوری میکنند در حالی که در مواجهه با یک فرد این خلاقیت به مراتب کمتر است.
اندازه بهینه یک تیم خلاقانه سه نفر است!
لازم است که در اینجا شفافسازی کنیم: ما در مورد یک تیم خلاقانه صحبت میکنیم نه یک تیم عملیاتی. غالبا یک تیم عملیاتی مشکلات معینی را با راهحلهای مشخص حل میکند. اما یک تیم خلاقانه ابتدا سعی در درک مسائل دارد و سپس به دنبال راهحلهایی است که ناشناخته یا غیرمعمول هستند. زمانی که یک تیم خلاقانه یک راهحل پیشنهاد میدهد و کاملا یک مفهوم را توسعه میدهد، میتواند راه حل مورد نظر را برای اجرا برای یک تیم عملیاتی بفرستد یا تیم خلاقانه خود به تنهایی میتواند تیم عملکردی باشد. تیمهای عملکردی میتوانند اندازه قابلتوجهی داشته باشند، گاهی ده یا یازده نفر یا حتی صد نفر.
در THNK دریافتیم که اندازه بهینه یک تیم خلاقانه 3 نفر است. تیمهای کوچکتر از سه نفر، فاقد تنوع چشماندازهای خلاقانه بوده و به نظر فاقد منابع و تجهیزات موثر برای عملکرد بهتر هستند. تیمهای بزرگتر از پیچیدگی همکاری رنج میبرند. تجربه ما میگوید که زمانی که یک تیم 4 یا 5 نفره در ستیز برای پیشرفت هستند و از حجم کاری شکایت میکنند، بهتر است که اندازه تیم را کاهش دهیم نه اینکه از حجم کار بکاهیم یا ضربالاجل را به تعویق بیندازیم.
البته این به آن معنی نیست که یک تیم خلاق متشکل از سهنفر همه مهارتهای موردنیاز، دانش، چشماندازهای مورد نیاز را دارد. نباید تیم در انزوا کار کند؛ تیم در صورت نیاز، احتیاج به ترسیم شبکهای از منابع دارد.
زیرکتر، سریعتر و جذابتر کار کردن
انتخاب ترکیبی از افرادی که شانس بالایی در یافتن یک راهحل نوآورانه دارند یک مهارت کلیدی است. رهبری خلاقانه موفقیتآمیز به معنی گذراندن زمان بیشتر و توجه به تیم نسبت به اندازه نرمال است.
چه کسانی را بهعنوان اعضای تیم خلاق مدنظر دارید؟ در THNK اعضای بالقوه تیم با دقت انتخاب شدهاند. اعضای تیم باید یک «طرز فکر اکتشافی» و «اشتیاق و هدف» در زندگی کاریشان داشته باشند.
هر دوی اینها بسیار مهم هستند. ما افرادی را انتخاب میکنیم که تجربیاتشان عمیق و وسیع باشد. همچنین دانشی که منجر به تفاوت در این زمینه میشود به ما کمک میکند تا ورای راهحلهای ساده و ظاهری که ممکن است ابتدا به نظر بیاید برویم. شما به دنبال فردی هستید که دارای یک ذهنی زیرک و قوی باشد تا در مواقع ضرورت از آنها بخواهید که باهوش، سریع و جذاب باشند. شما به دنبال کسانی هستید که ذهنهای خلاقتری داشته باشند؛ کسانی که سریعتر تولید کنند و آنقدر جذاب باشند که بخواهید با آنها کار کنید. شما باید از فکر داشتن آنها در تیمتان لذت ببرید.
پس دقت کنید که چه کسی را وارد تیم میکنید. سه عنصر کلیدی که باید مورد توجه قرار بگیرند عبارتند از:
• استعداد مشابه. برای تیمی که خواهان چالش است، اعضای تیم نیاز دارند که با یکدیگر کاملا منطبق باشند یا استعدادهای مشابه داشته یا کیفیت و شخصیتهایشان به یک اندازه قوی باشد. در غیر این صورت تلاشها بر دوش یک فرد خواهد بود. رهبر سازمانی خلاق میتواند یکی از اعضای تیم باشد. در این مورد، حتی مهمتر خواهد بود اعضای تیم به اندازه کافی قوی باشند تا یک تیم خلاقانه ایجاد کنیم.
• توانایی خلق مشترک. اعضای تیم نیاز به داشتن یک نگرش سازگار در فرآیند خلاقانه دارند. این نگرش شامل توانایی شنیدن و ایجاد ایدههای مشترک، پذیرفتن اشتباهات به اندازه فرصتها، کنار گذاشتن آنچه کارآ نیست و پذیرفتن انتقادات میشود. این شامل تشابه در فرهنگ و اخلاق کاری برای ایجاد سریع اعتماد و یک زبان کاری مشترک است.
• تنوع در روشهای تفکر. در قلب فرآیند تیمی خلاقانه ترکیب ایدههای نامرتبط در جریان است. بنابراین بسیار ضروری است که تفاوتها را در سابقه، مهارت و روشهای تفکر گردآوری کنیم. باید متفکران غیرهمگرا با متفکران همگرا، افراد جوان با پیر، افرادی که تکنولوژی را درک میکنند و آنها که با مردم ارتباط بهتری دارند را با یکدیگر ترکیب کنیم. در مواقع ضرورت اعضای تیم باید بتوانند یکدیگر را شگفتزده کنند.
آنها نمیتوانند بر ما غلبه کنند، ما ماموریت حیاتی داریم
چگونه رهبری خلاقانه میتواند اطمینان یابد که تیم به خوبی عمل میکند؟ پاسخ کوتاه این است که رهبر سازمان نیاز به یک شروع آسان، یک ماموریت و یک خانه دارد.
اول از همه، رهبری خلاقانه میخواهد به اعضای تیم یک حس برتری بدهد. باید برای آنها واضح شود که آنها یک ماموریت مهم دارند و با دقت انتخاب شدهاند. باید به آنها القا شود که مانند اعضای یک تیم ورزشیاند که در تلاش برای دستیابی به جام جهانی هستند. هیچ رقابت داخلی وجود ندارد؛ هر عضو تیم تشخیص میدهد که تنها در صورتی پیروز میشود که همه افراد در تیم از یکدیگر حمایت کنند.
یک شروع جدید باید شامل یک دوره شود که در آن اعضای تیم شروع به شناخت یکدیگر کنند. رهبری خلاقانه باید آنها را تشویق کند تا زمانی را بر اشتراکگذاری سابقه، نقاط قوت و ضعف (در زمینه تخصص کاری و ویژگیهای شخصیتی) و اشتیاق آنها حول یک موضوع صرف کنند.
هر کدام از اعضای تیم باید بتوانند بهطور مستقل ماموریت تیم را توضیح دهند و یک راهحل داخلی برای اهمیت و ضرورت آن پیدا کند. اگر اعضای تیم بتوانند و بخواهند خودشان این ماموریت را بازگو کنند، رهبری خلاقانه به معنی ایجاد این داستان و بررسی آن است.
تیم نیاز به یک خانه دارد. تیم خلاق نقاط قوت و الهامات را از همین جایگاه ترسیم میکند. این جایگاه را بهطور تحتاللفظی خانه مینامیم به معنی جایی که تیم در آن غذا میخورد و در صورت ضرورت میخوابد. اگر برای تیم یک نام هم داشته باشد، احساس هویت در آن افزایش مییابد.
یک مثال در این مورد داستان همکاری است که از او خواسته شده بود تا رهبری یک تیم را برای تغییرشکل کل یک صنعت بهدست گیرد: برای تغییر قوانین رقابت و مطرح کردن یک کسبوکار جدید برای صنعت. آنچه شکل داده بود تیمی متشکل از سه نفر از سه کشور با سابقههای بسیار متفاوت و تخصصهای گوناگون بود. جایی در زیرزمین خیلی پایینتر از شعبه اصلی، کار در یک اتاق کوچک که بهعنوان بایگانی کاغذ هم استفاده میشد، انجام میگرفت. هیچ پنجرهای نبود، تنها یک دریچه خیلی کوچک نزدیک سقف. در این اتاق کوچک، ایدهها پس از دو ماه کار شبانهروزی به نتیجه میرسید. این جایی بود که تیم تحلیلها را انجام میداد، مدلسازی، استراتژیسازی و برنامهریزی میکرد. این مکان همان جایی است که ناهار و شام در آن خورده میشد. اعضای تیم از پلههای اتاق کنفرانس بالا میآمد و یافتهها و نتایج خود را به دولت، مشاور صنعت و رسانهها اعلام میکرد.
هدایت تیم از همه سو
زمانی که تیم راهاندازی میشود، رهبری خلاقانه ضرورتا یک عمل متوازن بین رهبری تیم «از عقب» و به همان اندازه راهبری «از جلو» است. نلسون ماندلا در زندگینامه خود رهبری تیم از عقب را با چوپانی مقایسه میکند « چوپان پشت گله راه میرود، به گله چابکتر اجازه میدهد تا جلوتر از همه راه بروند، در نتیجه سایرین از آنها پیروی کنند.» زمانی که مسیر ناشناخته است، هدایت از عقب به معنی آسانسازی فرآیند تکرار و کشف است.
ضمنا رهبر سازمانی مسیر کلی را تعیین میکند. بنابراین چوپان گله را در مسیر «مراتع خوب» راهنمایی میکند و اگر گله گم شد یا در خطر افتاد، ممکن است از افرادش برای راهنمایی استفاده کند. مهارتهای ضروری برای هر دو چوپان و رهبران خلاق مشاهده و تصمیمگیری است. زمانی که رهبران بدانند نقاط قوتشان در مشاهده نهفته است و آنها زمان کافی برای ردگیری موقعیت تیم دارند، تنها در این صورت آنها میتوانند انرژی کافی برای رهبری واقعی تیم از عقب داشته باشند.
رهبری خلاقانه به این معنی است که ایدههای رهبر سازمان پاسخ نهایی نخواهد بود. بنابراین رهبری خلاقانه همیشه شایستهسالاری را تضمین میکند.
مدیریت انرژی تیمی
فرآیند ایجاد هرچیزی تکراری است و اغلب احساس ناکارآ بودن و «دور خود چرخیدن» را القا میکند. پیشرفت کردن «دو قدم به جلو، یک قدم به عقب» است. زمان و منابع همیشه به نظر ناکافی میآیند. رهبری خلاقانه به معنی آگاه بودن از این موضوع و تلاش برای تمرکز بر نکات مثبت نسبت به نکات منفی، عبور از موانع، اهداف بلندمدت نسبت به مسائل عملکردی کوتاهمدت است.
رهبری خلاقانه یعنی تیم را مطمئن سازیم که شتاب حرکت را از دست نمیدهیم. برای این کار یکسری ابزارهای قوی برای اجتناب از فقدان انرژی مورد نیاز است. اول از همه رهبران خلاق توازن تیم را با دستیابی به شایستهسالاری ایدهها حفظ میکنند، اعضای مردد را تشویق میکنند و افراد قاطع را از تاثیرشان آگاه میسازند. زمانی که ایدههای فردی مطرح میشوند، رهبری خلاقانه در حل آنها دچار شک و دودلی نمیشود. زمانی که تیمها مسیر را گم میکنند، رهبر سازمان بهطور منظم ماموریت و هدف را بازبینی میکند. برای حفظ تمرکز تیم روی یک چالش خلاقانه یک رهبر سازمانی خلاق نگرانیهای عملکردی مانند دستیابی به منابع و برنامهریزی در صورت امکان را از بین میبرد.
یک رهبر سازمانی زمانی که هیچ ساختاری وجود ندارد و نیاز آن به شدت احساس میشود، آن را ایجاد میکند.
بالاتر از همه اینها به منظور دستیابی به شتاب حرکت، ایجاد ارتباطات صحیح با تیم ضروری به نظر میرسد. مسائلی که جریان خلاقانه را قطع میکنند اغلب از چیزی عمیقتر از موانع ظاهری ناشی میشوند. بنابراین علاوه بر ایجاد ساختار و فرآیند، یک رهبر خلاق باید درک کند که چگونه «ضربان تیم را بیابد و آن را احساس کند.»
دنیای اقتصاد