شرکت انرژی هنگکنگی Towngas سالها این کار را با وارد کردن فشارهای قیمتی بر رقبا انجام داده است. اما به جز کاهش هزینهها، روش دیگری هم برای افزودن ارزش به سود وجود دارد که عبارت است از سرمایهگذاری در ساخت یک نشان قوی تجاری. برای کسبوکار محلی Towngas این سفری بود که از خارج شرکت – و نظر مصرفکننده – شروع شد و از داخل شرکت و به واسطه نیروهای آن که تجربه مصرفکننده را توسعه میدهند، ادامه مییابد. این مساله برای یک شرکت تولیدکننده کالاهای گرانقیمت یا شرکتی تجربهمحور مثل دیزنی، آسانتر از شرکتهای کالاهای اساسی است اما درست به همین دلیل، شرکت Towngas هنگکنگ نمونهای جالب محسوب میشود.
انرژی دادن مجدد به مدل کسب و کار
شرکت Towngas حیات خود را در سال 1862 بهعنوان شرکت گاز هنگکنگ و چین آغاز کرد و اولین شرکت تاسیساتی دولتی این منطقه بود. امروز این شرکت به یکی از بزرگترین عرضهکنندگان انرژی در هنگکنگ تبدیل شده و با شرکتهای مطرح در سطح جهانی همکاری میکند و فعالیتهای پیشتازانه کسبوکار را در دستور کار قرار داده است. در سالهای گذشته شرکت Towngas همگام با هنگکنگ رشد داشته و از یک شرکت ساده عرضهکننده سوخت برای چراغهای خیابانی به جایگاه پیشتازانه امروز در صنعت انرژی در کل منطقه چین تبدیل شده است. این شرکت دلیل اصلی موفقیت خود را شهرت و اعتباری که طی چند سال ایجاد کرده، میداند و این موضوع به آن امکان داده تا اعتماد مردم را در سراسر هنگکنگ جلب کند. کسب وکار اصلی شرکت در منطقه حوزه فعالیتش مشتمل بر تولید و توزیع گاز، بازاریابی و فروش آن، فروش تجهیزات و وسایل جانبی گاز و نیز خدمات جامع پس از فروش است. در حال حاضر شبکه خط لوله گاز این شرکت بیش از 3500 کیلومتر است که از طریق آن گاز شهری به بیش از 1/8 میلیون مشتری در هنگکنگ توزیع میشود. همچنین با توسعه افقهای کسبوکار در سالهای گذشته، توانسته کسب وکار خود را در حوزههای مخابرات، خدمات عمرانی، مهندسی، انرژیهای زیستی و... متنوعسازی کند. در حال حاضر این شرکت بیش از 220 پروژه از جمله توسعههای پایین دستی و بالادستی، طرحهای عملیاتی آب و فاضلاب، ایستگاههای لایهگذاری گاز طبیعی و نیز اکتشاف انرژیهای جدید را در دستور کار دارد.
پایین نگه داشتن هزینهها از همان ابتدا جزو اولویتهای Towngas بود. بهعنوان مثال، اولین اقدام مهم دیجیتالی این شرکت اپلیکیشن موبایلی بود که به افراد امکان کنتورخوانی میداد و در نتیجه در هزینه اعزام نیرو برای کنتورخوانی در منازل صرفهجویی میشد. با این حال، مدیریت ارشد این شرکت دریافت که کاهش هزینهها و حتی ارائه خدمات خوب در بهترین حالت آنها را در همین مرحلهای که هستند، نگه میدارد. ارزان بودن و ارائه اصول اولیه نمیتوانست آینده را تضمین کند. پس آنها باید چه کار میکردند؟ اقدامی تحولی که Towngas انجام داد این بود که ابتدا تلاش کرد هدف واقعی خود را بشناسد و برای کشف این موضوع به مشتریان اصلی خود روی آورد؛ یعنی مشتریان خانگی که بیشترین گاز را مصرف میکردند. چرا آنها مشتریان خوبی محسوب میشوند و چرا گاز را به دیگر منابع انرژی مثل نفت یا برق ترجیح میدهند؟ پاسخ سوال این بود که به این افراد به مشتری به چشم مصرفکننده نگاه شود. اینها افرادی هستند که عاشق آشپزی هستند و آن را نه یک روزمرگی سخت، بلکه انتخابی در سبک زندگی خود میدانند.
قدرت نظر مصرفکننده
به محض اینکه Towngas بر نظر مردم و نحوه استفاده آنها از محصولاتی که شرکت ارائه میکرد متمرکز شد (مساله مهمی که هر شرکتی باید برای خود مطرح کند)، توانست مراحلی را که سفر مصرفکننده را دربرمیگرفت ترسیم کند. آشپزها برای آشپزی کردن علاوهبر فکر کردن و تصمیم گرفتن در مورد اینکه چه چیزی بپزند، باید بدانند چگونه آشپزی کنند، چگونه غذا را سرو کنند و به چه امور جانبی دیگری نیاز دارند. همچنین وقتی غذا آماده میشود، این سفر به پایان نرسیده است، چون باید ریخت و پاشها جمعآوری شود. همه این مراحل در سفر مشتری فرصتهایی برای Towngas ایجاد کرد تا ارزشافزایی کند. بهعنوان مثال، آیا آنها میتوانستند دروندادهای مرتبطی ارائه دهند تا به یکی از مشتریان پرمشغله خود برای پذیرایی از خانواده یا دوستانش کمک کنند؟ آیا میتوانستند وسایل آشپزی را توسعه دهند یا راههای سادهتری برای تمیز کردن آنها پیشنهاد کنند؟
پاسخ این سوالات مثبت بود؛ بهخصوص وقتیTowngas 12 میلیون تعامل سالانهای که کارکنانش با بیش از 1/5 میلیون مشتری داشتند را مد نظر قرار داد. برخی تماسها با مشتریان مثل صدور قبض، جنبه شخصی کمتری داشت. اما برخی دیگر مانند مرکز پاسخگویی تلفنی تماس مستقیم انسانی را شامل میشد. همچنین کارمندان برای کنترل امنیتی، خدماتدهی و نصب بهطور مرتب به منزل مشتریان سر میزدند که حتی فراتر از خدمات شرکتهای لوازم خانگی و وسایل گازسوز بود. بنابراین این کارکنان به افراد مورد اعتماد شرکت تبدیل شده بودند که میتوانستند نظرات جدید مشتریان را منتقل کنند. آنها کار خود را از ارائه خدمات مفید به منتقل کردن بازخوردها توسعه دادند که این اتفاق از طریق کانالهای ارتباطی جدید میسر شده بود.
از سکون تا برند
این نقاط تماس با برند پایگاهی را برای حیات بخشیدن به برند در لحظات مهم برای مصرفکنندگان ارائه کرد. بهعنوان مثال، اپلیکیشن موبایل این شرکت یک راهنمای آشپزی است که به علاقهمندان ایدههای آشپزی خلاقانه و انواع دستورهای پخت غذا را از سراسر دنیا ارائه میدهد. همچنین بخشی دارد که دستور غذاهای روزانه را مرحله به مرحله و با تصاویر ویدئویی نشان میدهد و امکان جستوجوی غذای مورد نظر کاربر را هم فراهم کرده است. کار دیگری که شرکت انجام داده راهاندازی برند مخصوص ادویه و نیز مجله سبک زندگی Avenue است که در دسترس مشتریان در سراسر دنیا قرار میگیرد. این شرکت همچنین فروشگاههای پرچمدار (flagship stores) نایک را که به نمایش محصولات اختصاص دارد الگو قرار داده و خردهفروشی با ارائه خدمات چندگانه را برای مشتریان پیچیده خود در دستور کار قرار داد. همچنین رستورانی به نام Flame تاسیس کرد که جایزه بهترین خوراکهای غربی را برده است. این رستوران غذاهای درجه یک دارد و سرآشپزهای ماهری را از سراسر دنیا جذب کرده و حتی کلاسهای آشپزی برگزار میکند و مدرک آموزشی هم ارائه میکند.
شرکت Towngas با استفاده از دیدگاههایی که از کارمندان خط مقدم خود در تعامل با مشتریان دریافت کرده بود، با برند فرانسوی شولتز مشارکت کرده تا خط تولید جدیدی از لوازم درجه یک آشپزخانه را تولید کند. حتی مجموعه آشپزخانههای صنعتی Towngas با نام میا کوزینا (Mia Cusina) با کمپینهای تبلیغاتی یکدست راهاندازی شده که شرکت برای هر دو فعالیت جوایزی دریافت کرده و مدل کسبوکار خود را از طریق مشارکت با سازندگان ملک و املاک که آپارتمانهایی با کابینتها و لوازم آشپزخانه از پیش نصب شده به فروش میرسانند، توسعه داده است. شرکت Towngas تلاشهای مسوولیت اجتماعی شرکتی خود را نیز حول هدف برند همتراز کرده است. بهعنوان مثال، عضو بنگاه اجتماعی CookEasy است که به تهیه بستههای غذایی تازه و مغذی به خانوادههای نیازمند کمک میکند. روابط عمیق با مشتری هسته برند Towngas است. این شرکت تا حدی مورد اعتماد واقع شده که برای نخستین بار در سال 2011 جایزه مورد اعتمادترین برند هنگ کنگ را از آن خود کرده و علاوهبر فروش بیمه لوازم خانگی به مشتریان، یکی از برجستهترین کارتهای اعتباری در این کشور را نیز عرضه میکند. ممکن است ورود به همه این فعالیتها برای یک شرکت عرضهکننده گاز مضحک به نظر برسد، اما گزینه دیگری که شرکت Towngas پیش روی خود داشت، رقابت بر سر قیمت بود. امروز کل مدل کسبوکار این شرکت از کالایی بودن به تنوع شدید تغییر یافته است.
هفت مرحله برای جاذبه برند
داستان تحول ناگهانی Towngas با هفت مرحلهای که من برای مدل جاذبه برند پیشنهاد کردهام، همخوانی دارد:
1) هدف برند
به مشتری و فروش فکر نکنید، بلکه به مصرفکننده و عمل او فکر کنید. چرا مردم از شما خرید میکنند؟ گاز ارزش ذاتی برای مصرفکننده ندارد، اما آشپزی کردن و سهیم شدن غذا با دوستان و خانواده ارزش دارد. پاسخ این سوال اغلب واضح است، اما هدفمند نبودن فعالیتهای شرکت را بیشتر به یک کمبود تبدیل میکند.
2) سفر مشتری
مدیران اغلب «قیف فروش» - از آگاهی مشتری در مورد برند تا آزمایش و پذیرش آن – را با تجربه مصرفکننده اشتباه میگیرند؛ به طوری که مرحله خرید به جای ارزشافزایی از سوی مصرفکننده یک هزینه تلقی میشود. توضیح دادن در مورد هزینه فایدههای گاز به مشتریان و اطمینان دادن به آنها در مورد ایمنی آن، مفید است، اما فعالیت شرکت را محدود و محصول محور میکند. ترسیم مراحل مختلف در سفر آشپزی پردهای از احتمالات متنوع نفوذ شرکت را فراهم کرد.
3) نقاط تماس برند
برندسازی چیزی فراتر از یک کارکرد ارتباطی است. شرکت Towngas چند کمپین تبلیغاتی موفق مختلف به راه انداخته، اما این کمپینها وعده برند را منتقل میکنند و انتظاراتی میآفرینند. وقتی این انتظارات برآورده شوند یا حتی از تجربه واقعی در سفر مشتری فراتر روند، مشتری خود به خود برمیگردد و این مساله ربط چندانی به هزینه یا کیفیت گاز ندارد، بلکه بیشتر به رفتار مشتریان بهعنوان آشپزهای بالقوه مربوط است. نقاط تماس برند را فرصتهایی برای کمک به بهبود زندگی مصرفکنندگان در نظر بگیرید.
4) فعالیتهای برند در لحظات حساس
ورود و دخالت شرکتها در همه عرصهها فعالیت در جهت برندسازی محسوب نمیشود و این موضوع ممکن است اغراقآمیز شود، اما لحظاتی وجود دارند که بهطور خاص مهم هستند و برای مصرفکننده اهمیت دارند. این لحظات میتوانند معنادارترین تجربیات برند را ارائه کنند. بهعنوان مثال، تکنسینهای شرکت Towngas در هر بازدید از منزل مشتریان فقط تجهیزات گازی آنها را چک نمیکردند، بلکه مجموعه سوالاتی را از آنها میپرسیدند تا واقعا با آنها تعامل داشته باشند و نیازهای آنها را بدانند. ممکن بود در این دیدارها نکات آشپزی یا توصیههایی برای نحوه تمیز کردن وسایل گازسوز رد و بدل شود.
5) همترازی و رهبری برند
تحول کسبوکارتان وظیفهای نیست که تنها برعهده مدیر بازاریابی باشد. این یک وظیفه استراتژیک میان کارکردی است که باید بهصورت بالا به پایین و از مدیریت ارشد حرکت کند. آلفرد چان (Alfred Chan)، مدیر شرکت Towngas سال گذشته از سوی نشریه HBR بهعنوان تنها مدیر هنگ کنگی در میان 100 مدیرعامل برتر دنیا قرار گرفت. او مثل اکثر مدیران موفق، بخشی از یک تیم تمرکز بر مشتری است که دو بار در ماه با نمایندگان آنها دیدار دارد. شرکت Towngas برای همتراز کردن سازمان، مثلا برای ایجاد خطوط ارتباطی بهتر با ردههای بالا، یک ساختار سازمانی مسطحتر ایجاد کرده است.
6) فعالیتها و تعهدات برند
ساخت برند از داخل سازمان نیازمند تغییرات فرهنگی و آموزشهای مداوم است تا کارمندان را با برند هم درگیر کند، نه فقط با شغلی که دارند. شرکت Towngas ارزشهای مشتری محور جدیدی ایجاد کرد و کارمندان خط مقدم آن این اختیار را دارند که در لحظه تصمیم بگیرند. همچنین آنها به شدت متعهد هستند و میدانند دانش و فعالیتهایشان شرکت را به جایگاه فعلی رسانده است. بهطور کلی، ایجاد یک برند قوی به ندرت اقدامی مربوط به خارج از شرکت است. این کار با انگیزه یافتن کارکنان خود شرکت و تغییر رفتارهای آنها بر اساس هدف برند و سپس تغییر فرهنگ سازمانی شروع میشود؛ به شیوهای که تجربه مشتری متمایزی ارائه شود.
7) معیارهای برند
سنجش موفقیت یعنی داشتن معیارهایی داخلی و خارجی که برای برند شما ویژه هستند و هم مشتریان و هم کارمندان شرکت را تغذیه میکنند. در شرکت Towngas این مساله فقط به رضایت مشتری و تعهد کارمندان در مفهوم کلی مربوط نمیشود، بلکه افراد داخل شرکت واقعا با هدف برند درگیر هستند، نقاط تماس کلیدی با مشتری را نظارت میکنند و به این موضوع اهمیت میدهند که آیا مشتری آنها را یک برند سبک زندگی قابل اعتماد میداند یا نه. به هر حال، درسی که از تجربه برندها میتوان گرفت این است که هیچ برندی نمیتواند همواره در یک مسیر ثابت بماند. جان هو، مدیر مالی Towngas اخیرا در مصاحبهای به سرنوشت شرکت کداک و اینکه چگونه بعد از سالها فعالیت از بازار محو شد اشاره کرده است.
دنیای اقتصاد