به بیان دیگر، اگر میدانید در کاری موفق میشوید، پس بهطور خودکار دارای اعتماد به نفسی هستید که میتوانید آن را انجام دهید. یک مثل قدیمی وجود دارد که میگوید «هیچ چیزی مانند موفقیت، موفق نمیشود» این به آن معنا است که موفقیت باعث ایجاد موفقیت میشود. پس اگر در گذشته موفق بودهاید، شانس بیشتری برای موفقیت در آینده خواهید داشت، چرا که با هر موفقیت به اطمینان بیشتری میرسید. این روش دراکر بود.
شما میتوانید قبل از یک موفقیت بزرگ، موفقیت کوچکی داشته باشید. یک موفقیت کوچک به اندازه یک موفقیت بزرگ اعتماد به نفس ایجاد میکند و خواهید دانست در آینده موفقیت از آن شما خواهد بود. از این رو، اولین درس در افزایش اعتماد به نفس این است: «مسوولیت بپذیرید و شروع به انجام کارهای کوچک کنید.» با شروع اقدامات کوچک و انجام عملکردهای چالشبرانگیز به شکل متفاوت، میتوانید مرحله به مرحله اعتماد به نفس خود را بالا ببرید، همانطور که دراکر این کار را انجام داد.
چهار راه بیشتر برای بالا بردن اعتماد به نفس
در اینجا چهار روش دیگر را در مورد مواجهه با موقعیتهای حاوی اعتماد به نفس بیان میکنیم که براساس موفقیت گذشته هستند:
• یک اجراکننده بینظیر شوید.
• مهارت خود را افزایش دهید.
• از تصویر ذهنی مثبت استفاده کنید.
• برای رسیدن به اطمینان، استوار و با اعتماد به نفس عمل کنید.
هرکسی میتواند یک اجرا کننده بینظیر شود.
یک راه ساده بالا بردن اعتماد به نفس تبدیل شدن به آن چیزی است که من، اجراکننده بینظیر مینامم. برای این کار نیازی نیست ناظر، مدیر یا مسوول سطح بالایی باشید، چرا که همیشه صدها موقعیت عالی برای تبدیل شدن به یک اجراکننده بینظیر وجود دارد. اگر به محیط کاری خود نگاهی بیندازید، حداقل یک موقعیت را خواهید یافت که احتمالا هر روز بیشتر میشود. واقعیت این است که افراد اطراف شما بهطور مثبت به کمک شما نیاز دارند. این به آن معنا است که باید در موقعیتهای جدید مسوولیتی خارج از وظایف معمول خود را بپذیرید که برای آنها دستمزد نخواهید گرفت. اما اعتماد به نفسی که از انجام این کار بهعنوان اجراکننده بینظیر و همچنین مهارتهایی که به دست میآورید، بسیار باارزشتر از مزایای فوری و مستقیم است.
قانون اول برای تبدیل شدن به این اجراکننده قبول مسوولیت در هر شغل و مجموعهای است. در حقیقت، به دنبال موقعیتهایی برای قبول مسوولیتهای جدید در هر زمان و مکان باشید.شاید یک گزارش ویژه وجود دارد که نیاز است انجام شود. شاید رئیس شما به دنبال شخصی برای سازماندهی یا هدایت تیم فوتبال شرکت باشد؟ آیا دفتر شما میخواهد یک رایانه جدید بخرد؟ چه کسی کار انتخاب و خرید را انجام میدهد؟ آیا میهمانیهایی در دفتر یا گردهمایی آخر هفته دارید؟ رئیس کمیته سرگرمی هم یک موقعیت عملکردی است. هر موقعیت سازماندهی شانس دیگری است تا اجراکنندهای بینظیر شوید. هرچه بیشتر این کار را انجام دهید سادهتر میشود. هرچه بیشتر افراد شما را در کارتان موفق ببینند، اعتماد به نفس بیشتری کسب میکنید تا در آینده عملکردهای جدید و چالشبرانگیزی را انجام دهید که قبلا هرگز انجام ندادهاید.
به دنبال بالا بردن مهارت خود باشید
تحقیقات نشان داده که منبع مهم پرقدرتی بهطور خودکار اعتماد به نفس شما را بالا میبرد. این منبع مهارت شماست. مهارت، دانش عمیق یا تبحر خاص در هر موضوعی است. بگذارید به مهارتی که پیتر در زمان ملاقات با سرهنگ کسب کرد بپردازیم. او میدانست چگونه با افراد مهم صحبت کند. او همچنین مهارتهای اولیه تجارت و تواناییهایی به عنوان نویسنده و روزنامهنگار داشت. همچنین اطلاعات گستردهای در حقوق بینالملل به واسطه مدرک دکترای خود داشت و مهارتهای تحلیلی خود را در اقتصاد سیاسی بالا برده بود. شما میتوانید مهارت خود را در هر موضوعی بالا ببرید: اقتصاد، بازاریابی، پرواز، راهبری، تحلیل سهام، حفظ گزارشها، سرمایهگذاری، خرید ماشین، گرفتن وام، بولینگ یا بیسبال. مهارت میتواند در آنچه میخوریم باشد، چگونه دویدن یا حتی بهترین راه چمن زدن. مهارت میتواند در مورد هر چیزی که انسان انجام میدهد باشد.
بیشتر رهبران موفق با بهبود مهارت خود به اوج رسیدهاند. افرادی مانند «استیون اسپیلبرگ»، «بیل گیتس» و «استیو جابز» یک رویکرد مشترک داشتند. آنها در موضوعی مهارت داشتند که برای بقیه کماهمیت بود. جالب است، تمام این سه نفر دانشگاه را ترک کردهاند یا حتی قبل از کسب موفقیت به دانشگاه نرفته بودند. این نشان میدهد که مسیرهای مختلفی برای بالا بردن مهارت وجود دارد که تنها به تحصیلات رسمی وابسته نیست. استیون اسپیلبرگ، رئیس «دریم وُرکز» از نظر مالی موفقترین مدیر تصاویر متحرک زمان و برنده سهجایزه آکادمی است. او از وقتی 14 ساله بود فیلم میساخت و برای بالا بردن مهارت خود هرکاری را که پیدا میکرد حتی بدون دستمزد انجام میداد، او اولین فیلم خود را برای اکران قبل از 21 سالگی ساخت. به دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، در «لانگ بیچ» رفت اما در 22 سالگی برای بستن قرارداد مدیریت تلویزیون با استودیو یونیورسال آنجا را ترک کرد.
بیل گیتس موسس و رئیس شرکت «مایکروسافت»، با حدود 40 میلیارد دلار فروش سالانه است. گیتس علاقه خود به نرمافزار را کشف کرد و در 13 سالگی شروع به برنامهنویسی کامپیوتری کرد. او وارد «دانشگاه هاروارد» شد اما در همان سال اول برای آنکه خودش را کاملا وقف مایکروسافت کند آنجا را ترک کرد، او مایکروسافت را وقتی که هنوز دانشآموز بود راهاندازی کرد. استیو جابز نیز فقط یک نیم سال تحصیلی را در «کالج رید» گذراند، اما آنجا را به خاطر تاسیس شرکت اپل با همکاری «استیو وزنیاک» رها کرد. عملکرد او صنعت رایانههای شخصی را دگرگون ساخت. اما تصمیم ترک دانشگاه و تاسیس شرکت کامپیوتری بدون اعتماد به نفس انجام نمیشود. جابز به عنوان علاقه اصلی خود حتی در دوران دبیرستان نیز روی رایانهها کار میکرد.
دنیای اقتصاد