مردم تصور میکنند که خریدن چیزهای مختلف شادترشان میکند. اما چیزی که فراموش میکنیم این است که پول به تنهایی یک هدف نیست. باید وسیلهای باشد برای رساندن ما به هدفهایمان و باید طوری استفاده شود که خوشبختی و شادی عمومی ما را در زندگی ایجاد کند.
تحقیقات نشان میدهد که در بیشتر موارد تجربیات خرید کردن، خریدن کالاهای مادی است. مثلا یک تلویزیون فوقالعاده چند میلیونی خریداری میکنید. اما به محض اینکه آن را روی دیوارتان نصب میکنید، قدیمی میشود و تلویزیونی جدیدتر وارد بازار میشود که از تلویزیون شما بهتر است و آرزو میکنید کاش آن تلویزیون را داشتید. اما در نظر بگیرید که پولتان را صرف خریدن تجربه کنید. بهعنوان مثال همان چند میلیون را صرف رفتن به مسافرت کنید. ممکن است بگویید که خریدن تلویزیون بهتر است چون در نهایت برایتان مانده است اما به این فکر کنید که تا بهحال چند بار به خاطره خریدن تلویزیونتان فکر کردهاید درحالی که خاطرات آن مسافرت همیشه با شما میماند. ارزش واقعی تجربه در همان لحظه هویدا نمیشود، بلکه بعد از گذشت مدت زمانی به ارزش آن پی میبرید. بنابراین درحالیکه تلویزیونی که خریدهاید روز به روز کهنهتر و از مد افتادهتر میشود، خاطراتتان در ذهنتان بهتر و لذتبخشتر میشوند.
مایکل نورتون از دانشکده بیزنس هاروارد در کتاب «علم خرج کردن هوشمندانه» میگوید: خریدهای مادی شاید شادیمان را کمتر نکنند، البته ممکن است این کار را هم بکنند، اما نکته اینجاست که فایده چندانی هم برایمان ندارند. به جای خریدن چیزهایی که فرهنگ و جامعه میگوید باید بخریم چون مهم هستند، مثل یک خانه بزرگتر، یک ماشین جدید و از این قبیل، ما سعی داریم به مردم بگوییم قبل از اینکه کیفپولشان را برای خریدن چیزی از جیب یا کیفشان دربیاورند، از خودشان سوال کنند: «آیا با خریدن این چیز بیشترین شادی را برای خودم میخرم؟» و اگر اینطور نیست، از آنها میخواهیم همان پول را به طریقی دیگر خرج کنند. گاهیاوقات، وقتی کالایی را میبینید، همان لحظه شما را به هیجان میآورد اما وقتی کمی بین خودتان و آن کالا فاصله میاندازید، باعث میشود در دام خریدن آن نیفتید. وقتی یک کالای فوقالعاده در مرکز خریدی میبینید، با خودتان فکر کنید، «خب میتونم الان این رو بخرم اما میتونم هم صبر کنم و اگر بعد از گذشت یک هفته باز هم آن را همینقدر خواستم، میخرمش.»
نورتون در پاسخ به این سوال که وقتی ما میخواهیم خریدی انجام دهیم، هیچ وقت عامل ارزش زمان را مد نظر قرار نمیدهیم، چطور میتوانیم در این زمینه هوشمندانهتر عمل کنیم؟ میگوید: تصور کنید که یک نفر یک خانه بزرگ میخرد. یک خانه بزرگ شاید چیزی فوقالعاده به نظر برسد. مشکل اینجاست که خانههای خیلی بزرگ معمولا در مرکز شهر نیستند و به همین دلیل با خریدن آن خانه مجبور میشوید هزینه بنزین بیشتری هم برای رسیدن به محلکارتان صرف کنید.
تحقیقات نشان میدهد که ماندن در ترافیک و رفتوآمدهای شهری یکی از بدترین مخربهای شادی انسانهاست. آیا واقعا میخواهید شادی و وقت خودتان را با خریدن آن خانه تلف کنید؟ وقتی یک تلویزیون میخرید چه؟ خودتان را متعهد میکنید که ساعتها نشسته و وقتتان را صرف زل زدن به دیوار کنید! عوض کردن روش صرف کردن زمانتان یکی از راههای رسیدن به خوشبختی است اما بیشتر وقتها ما به پول بهعنوان هدف نهاییمان نگاه میکنیم. اگر به جای این، وقتمان را هدف نهاییمان بدانیم، به طریقی متفاوت به اینگونه خریدها نگاه خواهیم کرد.
آن وقت میتوانیم در زمان خرید، یک قدم عقب برداشته و بگوییم: «آیا پسانداز کردن این چند میلیون از نظر زمانی ارزش خرج کردن را دارد؟» وقتی زمان را مهمترین متغیر وابسته در نظر بگیرید، دیدگاهتان به زندگی به کلی تغییر خواهد کرد. یکی از روشهایی که بسیاری از رفتارشناسان برای خرج کردن هوشمندانه پیشنهاد میکنند این است که «الان پرداخت کنیم، بعدا مصرف کنیم». در این صورت این سوال پیش میآید که آیا باید کارتهای اعتباری خود را دور بریزیم؟
الیزابت دان دانشمند رفتارشناسی در این باره معتقد است: دنیای امروز امکان خرید در زمان حال و پرداخت در آینده را به راحتی امکانپذیر کرده است. اما تحقیقات نشان داده است که بدهی یکی از منفیترین تاثیرات را بر شادی انسانها میگذارد. مردم بهطور روزانه و مداوم به بدهیهایشان فکر میکنند. وقتی در حال رانندگی هستید یا به پیادهروی رفتهاید چه چیزی به ذهنتان خطور میکند؟ کوه بدهیهایتان. بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که پول هر چیزی که میخرید را همان لحظه پرداخت کنید. از طرف دیگر، اگر جلوتر از زمان مصرف برای چیزی پول بپردازید، دیگر نگران بدهیها نخواهید بود و وقتی آن کالا یا تجربه را دریافت میکنید، احساس آزادی میکنید.
کارت و خرید اعتباری، ابزاری بسیار فوق العاده در انجام امور مالی است، در صورتی که بهصورت صحیح از آن استفاده شود. میتوانید خریدهای بزرگتر خود مثل خرید ماشین، لوازم اساسی منزل و سایر موارد مشابه را نیز با کارت اعتباری انجام دهید. همانطور که میدانید داشتن وام مسکن برای خانوادههای ایرانی چیز غریبی نیست و اکثر خانوادهها سالهای زیادی از زندگیشان را به پرداخت اقساط وامهای خود اختصاص میدهند.
از نمونههای بدهیهای خوب همین وام مسکن یا خرید سایر داراییهای مشابه است. بدهی به خاطر گرفتن وام دانشجویی نیز یکی دیگر از بدهیهای خوب است، زیرا یک نوع سرمایهگذاری برای آینده است. اما یک نکته را به یاد داشته باشید که تمامی این بدهیها نباید از توان بازپرداخت ما بیشتر باشد، وگرنه تبدیل به یک بدهی بد میشود. بدهیهای بد آن دسته از بدهیهایی هستند که بابت خرید کالاهای مصرفی از قبیل مبلمان، لوازم خانگی، تلویزیون و لباس به وجود میآیند. این موارد ارزش فروش مجدد بالایی ندارند و در حقیقت روزانه ارزش خود را بیشتر و بیشتر از دست میدهند.
ایجاد بدهی برای خانواده به خاطر خرید این گونه موارد بسیار بر وضعیت مالی خانواده تاثیر میگذارد. یک خانواده با مدیریت صحیح پول از محل پسانداز خود، اینگونه موارد را تهیه خواهد کرد. برای آنکه بتوانید پسانداز مناسبی داشته باشید و از محل این پس انداز بتوانید نیازهای خانواده خود را رفع کنید نیاز دارید چند مهارت اولیه را فرا بگیرید.
مهارت اول داشتن عزم راسخ در این مسیر است تا توانایی «نه» گفتن به وسوسهای که منفعت بلندمدتی برای شما ندارد را داشته باشید. ما همیشه وسوسه خریدن داریم. چیزهایی خوشمزه در سوپرمارکتها، کفش و کلاه و موبایل و کتاب و …. بسیاری از آنها را میخواهیم و اگر آگاهانه فکر نکنیم آنها را به سبد خرید خود اضافه میکنیم.ما همچنین بهسرعت در دام تلف کردن وقت روی کارهای بیاهمیت میافتیم. وب سایتهای خبری، تلگرام، بازیهای کامپیوتری ... و ناگهان متوجه میشویم که چند ساعت را صرف آنها کردهایم. برای جلوگیری از افتادن در این دام میتوان کارهای زیادی کرد اما مهمترین مساله عزم راسخ شماست. عزم راسخ یعنی قدرت تصمیمگیری من برای صرف پول و زمان خودم روی مواردی که مهم هستند و شاید موجب لذت کوتاهمدت را فراهم نمیکنند. یعنی نخوردن غذایی که لذیذ اما ناسالم است. عزم راسخ یعنی بستن مرورگر و برگشتن به گزارشی که باید بنویسید. اما ممکن است این سوال برای شما به وجود آید که عزم راسخ چه دستاوردی برای شما دارد؟
نتیجه آن را در سه جمله برای شما تشریح خواهیم کرد: عزم راسخ یعنی خرج کمتر روی چیزهای بیارزش و پول بیشتر در بانک. صرف وقت کمتر بر روی موارد بیارزش یعنی انجام سریعتر کارها و داشتن وقت بیشتر برای کارهای مهم و نهایتا کمتر خوردن غذاهای ناسالم و داشتن جسم و روحی سالمتر. بهترین راه برای دستیابی به عزم راسخ تمرین و آگاهی است. تلاش کنید تا در روزهای پیش رو بر روی یک مورد تمرکز کنید. متوجه تمرکز خود باشید تا زمانی که گزینه انحرافی رخنمایی کرد به آن نه بگویید. این مهارت با تمرین مراقبه ساده بهشدت رشد میکند. همراه با تمرین تسلط بر ذهن، خودتان را هم از موقعیتهای وسوسهانگیز دور کنید.
مهارت دوم صبر است. چراکه صبور بودن برای تسلیم نشدن زمانی که نتیجه دلخواه بهسرعت رخ نمیدهد مهم است. هر چه خواهان شرایط مالی و خانوادگی و جسمی بهتری باشید باید بیشتر صبوری پیشه کنید. هر زمان که شروع به تغییر رفتار خود کنید صدای وسوسه «از لحظه لذت ببر» بلندتر میشود. موقعیتها برای انحراف شما از مسیر بیشتر میشوند. به چندین مهمانی با غذاهای خوشمزه دعوت میشوید یا فروشگاه محبوبتان تخفیف ویژه میدهد.
البته که ما باید در هر زمان از زندگی لذت ببریم اما اگر منابع خود را صرف لذت آنی از زندگی کنیم نه تنها آزادی مالی و تناسباندام در کار نخواهد بود بلکه بهسرعت باید با عواقب چاقی و بدهی و کارهای تمام نشده روبهرو شویم. مهم این است که اگر روی مهارت یا هدف یا کاری صبوری به خرج دادهاید و حتی به حالت آرمانی خود هم نرسیدهاید شرایط را با گذشته مقایسه کرده و پیشرفت خود را ببینید. بسیاری از ما بهویژه در سنین پایینتر با واژه صبر مشکلداریم.
صبر یعنی اینکه خوشی اکنون خودمان را به آیندهای نامعلوم موکول کنیم. درصورتیکه به گفته کارشناسان اقتصاد خانواده نداشتن مهارت صبر، تمرکز شما را بههمریخته و به دنبال رسیدن به نتیجه مطلوب مدام از این شاخه به آن شاخه میپریم. شما حتما مثالهای زیادی را ازاینگونه رفتار در زندگی شخصی خودتان دارید. مهارت سوم تمرکز است. توانایی تمام کردن کار با کیفیت مطلوب بدون آنکه دچار حواسپرتی شوید. بدون داشتن درآمد کافی رسیدن به استقلال مالی ممکن نیست. چگونه میتوان درصد بالایی از یک حقوق کم را پسانداز کرد؟ به عقیده کارشناسان اقتصاد خانواده بهترین استراتژی برای افزایش درآمد توانایی شما در تمرکز روی کار و اتمام آن است.این مهارت نه آسان و نه آنطور که مینمایاند واضح است.
اما اگر میخواهید تمرکز خود را افزایش دهید مهمترین مهارت این است که باید روی ذهن خود مسلط شوید. برای تسلط روی ذهن خود هم بهترین روش مراقبه است. از همین فردا سعی کنید که روزانه پنج دقیقه پس از برخاستن از خواب روی تنفس خود متمرکز شوید و این کار را برای 30 روز ادامه دهید.
مهارت چهارم محاسبه و درک اعداد و درصدها است. محاسبه سود، طراحی بودجه، پیشبینی آینده سرمایهگذاری با سود ثابت یا سرمایه نهایی شما در بیمه عمر همه محاسبات سادهای هستند که شما میتوانید بهسادگی آنها را بیاموزید. با اعداد بازی کنید و سعی کنید که قدرت سود مرکب را درگذشته و آینده خود درک کنید. برای مقایسه طرحهای بیمهای، صندوقهای سرمایهگذاری و حتی ترکیب پول پیش و اجاره خانه، شما باید قادر باشید که برخی از محاسبات را خودتان انجام دهید. حتما بسیاری از شما این مهارت را در دبیرستان آموختهاید، پس آنها را مرور کرده و استفاده کنید. مهارت پنجم برنامهریزی است. توانایی طراحی گامهایی که شما را از نقطه فعلی به نقطه دلخواهتان میبرد.
اگر شما بدانید که کجا هستید و کجا میروید برای طی مسیر به مهارت برنامهریزی نیاز دارید.داشتن برنامه بسیار مهم است. اینکه برای پیروی از برنامه هرروز باید چهکارهایی انجام شود هم بسیار مهم است. اینکه برنامه را زنده نگهداشته و هر از گاهی آن را مرور و بازنگری کنیم هم اهمیت بسیار زیادی دارد. مانند سایر موارد، مهارت برنامهریزی نیز با استفاده بیشتر از آن قویتر میشود. اما هرکدام از این مهارتهایی که در این مقاله ذکر شدند نیاز به تمرین دارند و تمرین همه آنها با هم امکانپذیر نیست. تمرکز را حفظ کنید و هرلحظه روی یکی از مهارتها کارکرده و آن را بهصورت عادت درآورید. مهارت ششم آیندهنگری است. توانایی شما در انتخاب کارهایی که منافع بلندمدتی دارند.
ما هرروزه تصمیمهای زیادی میگیریم که اغلب آنها بهصورت همزمان اثری کوتاه و بلندمدت دارند. خرید نوشابه لذت آنی را به ما داده اما موجب متاثر شدن سلامتیمان در آینده میشود. تمرکز روی اتمام گزارش، فرصت خواندن وبسایت محبوبمان را برای سه روز از ما گرفته اما اعتماد و اعتبار ما را در شرکت افزایش میدهد. همیشه و در هنگام گرفتن هر تصمیمی (البته اگر نسبت به آن آگاهی دارید) به منافع بلندمدت و کوتاهمدت آن نگاه کرده و سپس انجام دهید.
تعویض موبایلی که سال گذشته خریدهاید میتواند برای مدتی شمارا خوشحال کرده ولی این هزینه عادت پسانداز منظم شمارا شکسته و سال آینده نیز مانند امسال خواهید بود. تصمیمگیری در مورد پیادهروی بهجای تاکسی، تصمیمگیری در مورد خوردن آب بهجای نوشابه، تصمیمگیری بهجای انتقال وجه بهحساب اضطراری بهجای خرید کنسول بازی و... آینده نزدیک و دور ما به شدت تابع این تصمیمهای ما هستند. راز گرفتن تصمیم خوب، آگاهی ذهنی نسبت به تصمیم است و این کار نیاز به تمرین فراوان دارد. اگر از شیوه مخارج یا مدیریت زمان یا تناسباندام و یا هر چیز دیگر خود رضایت ندارید باید نسبت به تصمیمهایی که در آن حوزه میگیرید آگاه باشید. این غذایی که میخورم، این شیوه زندگی، این چیزی که میخرم یا این سریالی که نگاه میکنم، چه تاثیری روی یک یا پنج یا ده سال آینده من خواهد داشت.
دنیای اقتصاد