این روند در شرایطی پیش میرود که در بازارهای جهانی خوشبینی به کاهش بیشتر قیمتها طمعی مضاعف را در خریداران ایجاد کرد تا کالاهای موردنیاز خود را با قیمتی کمتر در روزهای آینده خریداری کنند که روال افت احتمالی قیمتهای جهانی را تسریع میکند.
این شرایط در کنار افزایش حجم، تعداد و تنوع تولیدات و تولیدکنندگان باعث شده تا چهره جدیدی از بازارهای جهانی را شاهد باشیم که ممکن است دشواریهای جدیدی را پیشروی واحدهای بزرگ پتروشیمی کشورمان در بازارهای صادراتی ایجاد کند. در ماهها و حتی سالهای گذشته بارها به محدودشدن بازارهای صادراتی پیشروی تولیدات مواد اولیه پتروشیمی در واحدهای بزرگ بالادستی اشاره کردیم هرچند که در شرایط فعلی حتی ارزانفروشی در محمولههای نقدی نیز چاره کار و مسیری برای حفظ سهم بازار در بازارهای جهانی و منطقهای محسوب نمیشود.
از سوی دیگر واحدهای تولید محصولات پتروشیمی بهصورت نامتعارف (تولید از زغالسنگ مخصوصا در چین) نیز به دلیل کاهش قیمت مواد اولیه این صنعت مخصوصا نفتا جذابیت پیش را نداشته، اگرچه رشد نسبی بهای زغالسنگ نیز به دشواریهای تولید در این واحدها افزوده است. بهنظر میرسد ادامه حضور در بازارهای جهانی محصولات پتروشیمی مخصوصا پلیمرها دشوارتر از چیزی شده که در گذشته تصور میشد، اگرچه توجه به هشدارهای پیشین میتوانست بخش بزرگی از مشکلات امروز را مرتفع سازد. بالابودن موجودی انبارها در واحدهای بزرگ پتروشیمی واقعیتی است که نمیتوان از کنار آن به سادگی عبور کرد، اگرچه هنوز هم راهکارهایی برای بهبود اوضاع و افزایش حجم فروش در بازارهای داخلی و خارجی وجود دارد ولی قطعا بازارها در آینده شرایط سختتری از اکنون را تجربه خواهند کرد.
پس از رسیدن بهای نفتا در بازارهای جهانی به رکورد 500 دلار؛ همگام با رشد بهای نفت خام، روال کاهشی جدیدی در این بازار آغاز شد که تاکنون بهای نفتا بهعنوان مهمترین خوراک مایع در صنایع پتروشیمی به 420 دلار در هر تن کاهش یافته است. همین روند بهصورت متعاقب و کژ دار و مریز در بازار اولفینها همچون اتیلن و پروپیلن نیز ظاهر شده، بنابراین مهمترین فاکتور در تعیین قیمتها در بازارهای معاملاتی یعنی قیمت تمامشده در مسیر کاهشی قرار داشته و دارد. با توجه به عقبنشینی نسبی خریداران در بازارهای جهانی و البته امیدواری به افزایش تقاضا در هفتههای پیشرو همچنین بیم و امید از بهبود قیمت نفت خام در بازارهای جهانی، میتوان به بهبود مجدد بازار در هفتههای آینده امیدوار بود؛ اگرچه فرارسیدن ماه رمضان سیگنال تاثیرگذار مهمی در بازارهای منطقهای و جهانی بوده که امیدواری به بهبود قیمتها را به تعویق میاندازد.
آمارها نشان میدهد که بهای نفت خام سبک آمریکا که در ماه مارس حتی به نزدیک 54 دلار در هر بشکه رسید، در پایان هفته گذشته 46 دلار و 46 سنت معامله شد، اگرچه قیمت 44 دلار و 24 سنت را نیز بهصورت مقطعی تجربه کرد. این فراز و فرود قیمتی که در نهایت نوسانی نزدیک به 20 درصد داشته است را باید در وضعیتی مورد بررسی قرار داد که قیمتهای فعلی تنها به نسبت مدت مشابه در یک ماه اخیر 10 درصد کاهش داشته است که این دو رقم در کنار نوسان بهای نفتا و سایر مواد اولیه صنعت پتروشیمی نگرانیهای جدیدی را در برابر این بازار ایجاد میکند.
رفت و برگشت قیمتها و فاصله بین واحدهای بالادستی و پاییندستی موجب شده تا کسب بازار اهمیت بسزایی برای واحدهای پتروشیمی داشته باشد و همچنین بخش اعظم سودآوری نیز در صنایع پاییندستی مخصوصا برای محمولههای کوچکتر رقم بخورد. این ویژگی نشان میدهد که عدم توجه به بازارهای منطقهای و داخلی میتواند شرکتهای بزرگ پتروشیمی را با مشکلاتی جدی روبهرو ساخته و با افزایش موجودی انبارها، حتی در نهایت فرآیند تولید را با مشکل روبهرو سازد. حال در شرایطی که در بازار داخلی تقاضای واقعی در حالت بینابین قرار داشته و وجود ظرفیت خالی در صنایع مصرفکننده پاییندستی به واقعیتی غیرقابل انکار بدل شده، زمان آن فرارسیده است تا با حمایتهای قیمتی و تنوع شیوههای فروش، از واحدهای مصرفکننده داخلی حمایت شود تا نگرانیها از بازارهای صادراتی برای همیشه محدود شده و پس از تقویت صنایع مصرفکننده داخلی، باقیمانده مواد اولیه (غالبا پلیمری) به بازارهای صادراتی ارائه شود.
سهم بازار در کشورهای مختلف هماکنون یکی از داراییهای مهم شرکتهای بزرگ پتروشیمی محسوب میشود که به سادگی آن را از دست نخواهند داد. این در حالی است که تلاش برای مقاومسازی اقتصاد و کسب ارزش افزوده بیشتر و همچنین فاصله گرفتن از تکانههای قیمتی بازارهای جهانی، کشورهای مختلف را بر آن داشته است تا با ایجاد واحدهای پتروشیمی و پالایشگاهی، کوچک، متوسط و بزرگ بخشی از ملزومات تولید را در داخل کشور خود تولید کنند. همین ذهنیت موجب شده تا کشورهای مهمی دست به احداث پالایشگاه و پتروشیمی زده و از ذخایر زیرزمینی داخلی و وارداتی، سوخت و محصولات پتروشیمی موردنیاز خود را تولید کنند. این واقعیت در کنار افزایش حجم و ظرفیت تولید در کشورهای نفتخیز منطقه و همچنین در آمریکایشمالی موجب شده تا حجم تولید در کل جهان افزایش یابد ولی بازارهای مصرف به آن میزان رشد پیدا نکنند. این در حالی است که کشورهای همسو از لحاظ سیاسی و اقتصادی همچون ترکیه، عربستان و پاکستان بازارها و تولیدات خود را بر پایه روابط تجاری عمیق ترسیم کردهاند یعنی ورود به این قبیل بازارها شاید حضور در حیاط خلوت رقبا محسوب شود، بنابراین بازاری دائمی بهشمار نمیآیند.
همین واقعیت موجب شده تا از یکسو باید نگران دامپینگ در بازارهای صادراتی باشیم و از سوی دیگر توان بازاریابی در بازارهای هدف مهم ناخودآگاه محدود خواهد شد. این موارد موجب میشود تا تنها ارزانفروشی در دستور کار قرار بگیرد ولی همین نکته نیز میتواند نگرانی از سختگیریهای تجاری و حتی اعمال سیاستهای حمایتی یا مقابله به مثل در بازارهای هدف برجسته شود. واقعیت آن است که قراردادهای طولانیمدت تنها برای گروههای کالایی محدودی که از مزیت انرژی ارزان، بیشتر استفاده میکنند مورد توجه قرار گرفته که البته شنیدهها از قیمتهای اعمالی خود برخی پتانسیل نقد را برجسته میسازد ولی شاید راه دیگری وجود نداشته است. هر چند که در این رسانه بارها از اهمیت توجه به صنایع پاییندستی سخن گفته شد ولی بازهم به آن تاکید شده است، البته از این پس به بررسی فعالیت سایر شرکتهای بزرگ پتروشیمی در سرمایهگذاری در صنایع تکمیلی نیز اشاره خواهد شد. در جهان امروز قرابتهای اقتصادی چهره جدیدی از رقابتهای تجاری را ترسیم کرده که میتواند به تقویت، تضعیف یا حذف بسیاری از بنگاههای اقتصادی کوچک و بزرگ منجر شود.
دنیای اقتصاد