حالت دیگر این است که عرضه کاغذ به کلی قطع شود و مطبوعات عملا بسته شوند، در این حالت انتظار چه تحولی را داریم؟ در هر دو صورت از حیث کارکردهای اصلی مطبوعات اتفاق خاصی رخ نخواهد داد زیرا که یک علت مهم ضعف مطبوعات ایران، ناتوانی و محدودیتهای آنها در انجام و تحقق کارکرد نظارتی است، هنگامی که نظارت نباشد مهمترین مشخصه مطبوعات وجود ندارد، در این صورت مثل چراغی است که نور ندارد و بود و نبودش چندان به چشم نخواهد آمد. ما به عنوان روزنامهنگار که دغدغه اصلی او باید انجام وظایف حرفهایاش از جمله نظارت بر نهادهای عمومی باشد، کمتر احتمال میدادیم که در گفتوگو با یک ورزشکار به ویژه فوتبالیست، از جهت انجام وظیفه اصلی به چالش کشیده شویم. آقای علی کریمی در گفتوگو با «اعتماد» که گزارش آن در ١٩ آذر منتشر شد، به گونهای وارد مسائل شد که در مقام روزنامهنگار باید از ضعف و ناکارآمدی نظارتی خود متاسف باشیم. این گفتوگو درباره اظهارات آقای علی کریمی علیه مقامات فعلی فدراسیون فوتبال است. گویی که کریمی اقدامی نامتعارف انجام داده و باید درباره این اقدام خود پاسخ دهد. در حالی که در یک جامعه سالم افشاگران فساد را نقد یا محکوم نمیکنند و علت کارشان را مورد سوال قرار نمیدهند. در جامعه سالم بیش از هر چیز به مفاد افشاگریهای وی کار دارند. امروز که برخی افشاگریها علیه قدرتمندان سینمایی هالیوود بیان میشود، حتی کمتر کسی به این سوال از افشاگران میپردازد که چرا این همه دیر؟ هرچند سوال بجایی است، ولی در درجه اول مفاد این افشاگریها موردنظر است و با متجاوزان برخورد میشود.
علی کریمی در بخشهایی از این گفتوگو اظهار داشته است که:
«من تا وقتی سوال داشته باشم از مدیران فدراسیون میپرسم. از مدیران فدراسیون فوتبال سوال کردند که آن کارتهای هدیه را برای چه کاری استفاده میکردید!... ما که کارهای در این فوتبال نیستیم. ولی رسانهها چقدر پیگیر پاسخ سوالات و ابهامات هستند؟ چرا نمیروند از مدیران فدراسیون سوال کنند که پول قرارداد اسپانسر قبلی سازمان لیگ را چرا بعد از دو سال هنوز نتوانستهاید بگیرید؟ چرا مدام دنبال حرف زدن امثال علی کریمی هستید؟ ما که داریم حرفهایمان را میزنیم و مردم هم لطف دارند متوجه سوالات و حرفهای ما شدهاند. چرا هیچ کسی مدام سوالات را از فدراسیون فوتبال تکرار نمیکند تا مجبور به پاسخگویی شوند؟ اگر رسانهها سوال نمیکنند که بیایید بگویید چرا؟ اگر سوال میکنند و جواب نمیدهند همین رسانهها بیایند تیتر بزنند و به مردم بگویند که سوال پرسیدیم آقایان تاج، کفاشیان و ساکت جواب ندادند! من اگر بحث دروغی را مطرح کردم چرا از من شکایت نکردند؟... چرا به پرونده بلیتفروشی ورود کرد (منظور برنامه ٩٠ است) و کفاشیان را روی خط آورد اما به قرارداد اسپانسر قبلی سازمان لیگ نپرداخت؟ آیا واقعا مشکل این فوتبال جادوگری است؟ چرا چند برنامه درباره جادوگری و بلیتفروشی پخش شد اما هیچ آیتمی درباره خسارت ٦٩ میلیارد تومانی که به شرکت اسپانسر قبلی سازمان لیگ از تبلیغات محیطی داده شده است، پخش نشد؟... ایشان (وزیر ورزش) دستور بدهند گزارش هیات نظارت وزارت ورزش از فدراسیون فوتبال را برایشان ببرند. من میخواهم که آقای وزیر این گزارش را بدون هیچگونه مصلحتاندیشی در خلوت خودش فقط یک بار مطالعه کند، همین!... وزیر ورزش مشخص کند اگر این گزارش مطلوب بود چرا چیزی درباره جزییات آن اعلام نشد. اگر غیرمطلوب بود و مشکل داشت چرا هیچ برخوردی صورت نگرفت و این گزارش به مراجع مربوط ارجاع داده نشد... باز هم میگویم این رسانهها هستند که باید این مسائل را به نمایندگی از مردم از تاج و کفاشیان و ساکت و سایر مدیران فدراسیون بپرسند. این رسانهها هستند که باید بپرسند مجامع سالانه فدراسیون فوتبال چرا به صورت منظم در سال مالی مشخص شده در یک ماه خاص در هر سال برگزار نمیشود! منتها بعضی از رسانهها چشمشان را به روی حقایق و واقعیتها بستهاند و حتی برخیها طوری وانمود میکنند که انگار ما بد هستیم و مدیران خوب! اینجا بحث بد و خوب نیست! بحث شفافسازی است و تا وقتی رسانهها درباره فساد فوتبال و اتفاقاتی که رخ میدهد سوال نپرسند و مسوولان مجبور به پاسخگویی نشوند هیچ چیزی درست نمیشود.»
به عنوان روزنامهنگار باید دستها را بالا برد که چرا گریبان فدراسیون فوتبال را در این موارد به ویژه گزارش هیات نظارت وزارت ورزش نگرفتهایم؟ ما وظیفه داشتیم که آن گزارش را پیدا و منتشر کنیم. شاید در میان کشورهای اروپای غربی هیچکدام به فاسدی ایتالیا نباشند، ولی اگر یکی از این افشاگریها آنجا میشد، پلیس فورا فدراسیون فوتبال آنجا را پلمب میکرد تا به ادعاها رسیدگی شود، همچنان که پیش از یک تورنمنت مهم بینالمللی فوتبال این کار را در ایتالیا انجام داد. ولی به نظر میرسد که در اینجا دچار اختلال عصبی شدهایم و به علل گوناگون تارهای عصبی نظام اجتماعی ما از کار افتادهاند و هیچ دردی را به مغز گزارش نمیدهند تا دستور لازم برای رفع آن را دریافت کنند. روزنامه اعتماد تیتر این گفتوگو را چنین انتخاب کرد: «جادوگر متهم میکند.» ولی ابهامی در آن وجود دارد. اینکه مقامات فوتبال را متهم میکند یا روزنامهها و رسانهها را و شاید هم هر دو را؛ البته که متهم کردن رسانهها مهمتر از متهم کردن مقامات فدراسیون فوتبال است.
اعتماد