بر اساس مطالعات انجام شده، همه متفقالقول هستند که دولت ترامپ گزینه تغییر نظام را در قبال ایران در پیش گرفته است. دلیل اصلی برکناری اشخاصی چون رکستیلرسون، وزیرخارجه و ژنرال مک مستر، مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز مخالفتشان با سیاستهای ضدایرانی ترامپ بود. بعد از برکناری آنها دو فرد بسیار تندرو و ضدایرانی یعنی مایک پمپئو و جان بولتون برسر کار آمدند.
ترامپ میخواهد ایران را در موضع اقدام قرار دهد
البته جان بولتون بیشتر به ضدایرانی بودن شهره است و ملاقاتهایش با اعضای گروهک منافقین و مقالات ضدایرانی که نوشته، موید این مساله است. او در مقالاتی که نوشته استراتژی عمده ایالاتمتحده در قبال ایران را تغییر نظام میداند و مسوولان را به این امر توصیه کرده است. با این تفاسیر میتوان گفت که تغییر نظام در ایران گزینه بهینه برای واشنگتن است اما در کنار آن گزینه قابل قبول دیگری نیز دارند که برای شخص ترامپ خیلی تفاوتی نمیکند کدام محقق شود و آن گزینه تغییر رفتار است. در این میان ترامپ اردیبهشتماه از برجام خارج شد، اواسط هفته دور اول تحریمها علیه ایران را عملیاتی کرد و در عین حال صحبت از یک مذاکره بدون پیششرط با ایران میکند. به نظر من سیاست ترامپ در مطرح کردن پیشنهاد مذاکره همزمان با اعمال تحریمها، به این دلیل است که میخواهند رفتار ایران را بسنجند. در این حالت، بهزعم مسوولان آمریکایی، توپ در زمین ایران است و آمریکا میتواند مخالفان خود در اروپا و دیگر کشورها را متقاعد کند که این ایران بود که پای میز مذاکره حاضر نشد. این پیشنهاد مذاکره به این مفهوم است که واشنگتن میخواهد ایران را در موضع اقدام و واکنش قرار دهد و تهران مجبور به انتخاب شود. تصور آنها این است که ایران مذاکره را به هیچوجه نخواهد پذیرفت که این گزینه خوبی برای آمریکا است چراکه میتواند متحدان خود را متقاعد کند که ایران اهل مذاکره نیست و باید به آن فشار وارد آورد. درخصوص امکان مذاکره بین تهران و واشنگتن باید توجه داشت که اصولا اصل مذاکره و دیپلماسی با هدف حل اختلاف بین دشمنان یا کشورهایی که با یکدیگر اختلافاتی دارند، پیگیری میشود. با در نظر گرفتن این اصل، ایران و آمریکا میتوانند با یکدیگر مذاکره کنند کمااینکه پیشتر نیز در بحث عراق، افغانستان و برجام مذاکراتی صورت گرفته است. البته این مذاکره شرایطی دارد که باید آنها را مدنظر قرار داد؛ اول اینکه اگر تصمیم نظام مبنی بر مذاکره با آمریکا است باید زودتر اقدام کرد، زیرا اگر فشارها به حداکثر برسد و در موضع فشار تصمیم به مذاکره بگیریم، در موضع ضعف خواهیم بود. نکته دیگر اینکه نباید پیششرطهای غیرقابل اجرا مطرح کنیم. بهعنوان مثال پیششرطی که در این مقطع ایران میتواند مطرح کند، این است که آمریکا اعمال تحریمها را متوقف کند. موضوع دیگر اینکه جان بولتون، مایک پنس و ترامپ معتقد هستند که اگر میخواهند با ایران مذاکره کنند باید مذاکره جامعی باشد؛ یعنی بسیاری از موضوعات را دربربگیرد و صرفا هستهای نباشد. این موضع، نشان میدهد که آنها قصد رسیدن به نتیجه را ندارند، چراکه مذاکره در همه این زمینهها عملیاتی و قابل دست یافتن نیست. بنابراین ایران میتواند در این شرایط، پیشنهاد مذاکره «موضوعی» را ارائه دهد؛ یعنی مذاکرات از موضوعات کمتر حساس شروع شود و گام به گام جلو برویم. در نهایت به نظر من ایران میتواند با تیم ترامپ مذاکره کند؛ چراکه برخلاف تیم حقوقی و کارکشته دولت اوباما، تیم ترامپ، خیلی حقوقی و باتجربه نیست و بنابراین در مذاکره با آنها میتوان امتیازات خوبی دریافت کرد. همچنین نباید از نظر دور داشت که ترامپ بیشتر بهدنبال نمایش دادن خودش است و میخواهد به جهانیان بگوید که او مساله ایران را حلوفصل کرده است.
دنیای اقتصاد